سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تابستان 1385 - مهرانه


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
7046

:: بازدید امروز :: 
0

:: موضوعات وبلاگ ::

:: درباره خودم ::


:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

تابستان 1385 - مهرانه

:: دوستان من ::


شیعه مذهب برتر

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ ::

:: مطالب بایگانی شده ::

تابستان 1385
بهار 1385

85/4/17 ::  10:23 عصر


به نام خدایی که اشک را آفرید تا سرزمین عشق آتش نگیرد



 

سلام راباید از انتهای قلبهای عاشق گرفت و من در جستجوی سلام به تمامی قلبها سرک کشیدم ولی نشانی از عشق نیافتم تا اینکه به قلب رسیده ام متوسل گشتم پس میگویم سلام.

 

 

 

دوستان گلم ! دلم براتون تنگ شده بود

میدونید که بالاخره درس و مدرسه دست و پای ما محصل ها رو میگیره . اما دیگه از حالا میخوام دوباره این وبلاگ رو به روز کنم . البته به کمک شما دوستان گلم و امید وارم که

 همراهی ام کنید

 

از لطف همه ی شما ممنونم

 



 

 

 


من گمان میکردم دوستی همچون سروی سبزچار فصلش همه آراستگی ست.من چه میدانستم هیبت باد زمستانی هست. من چه میدانستم سبزه می پژمرد از بی آبی.سبزه یخ میزند از سردی دی. من چه میدانستم دل هر کس دل نیست.قلبها ز آهن و سنگ . قلبها بی خبر ازعاطفه اند


 

 

 

 

 


<      1   2